جايگاه خانواده در جامعه تحول گرا
جايگاه خانواده در جامعه تحول گرا
منبع:روزنامه جوان
آيت الله مصباح يزدى گفت: انسان يك ماهيت است و به رغم تفاوت فراوانى كه در شكل زندگى فردى و اجتماعى پديد مى آيد، يك سلسله اصول مشتركى وجود دارد كه آن ها اصول فطرى انسان هستند. اين فطرت، ثابت است و طبق فرمايش قرآن، تبديل پذير نيست.وى كه در همايش «تقويت نظام خانواده و آسيب شناسى آن» سخن مى گفت، در تبيين جايگاه خانواده در جامعه ارزشى و جوامع تحول گرا و خطراتى كه اين نهاد را در آينده تهديد مى كند، افزود: در علوم اجتماعى، خانواده يك تعريف تقريباً مورد قبولى داشته و داراى عناصر مشترك قابل قبولى در بين صاحب نظران است. از جمله اين كه خانواده، دو ركن دارد، يكى زن و ديگرى مرد و در نتيجه، فرزند نيز از اين دو ركن پديد مى آيد. اين خانواده، وقتى قانونى است و از حقوق و مزاياى قانونى بهره مى برد كه به وسيله ازدواج كه يك قرارداد بين طرفين و براساس اصول پذيرفته شده در نظام ارزشى و حقوقى جامعه است، انجام مى گيرد كه اين ها همگى كم و بيش مورد اتفاق بوده است.
استاد حوزه علميه قم با اشاره به اين كه تحولات اجتماعى تدريجاً موجب شده كه بسيارى از همين اصول مشترك، بعدها مورد ترديد و تشكيك قرار گيرد، افزود: در دوران پست مدرن، مشكل مى توان اصل ثابتى را براى خانواده تعريف كرد و در قرن اخير، مسايلى مطرح شده كه تعاريف مورد وفاق را زير سوال برده است. امروز صحبت از اين است كه خانواده با دو همجنس، يعنى دو زن يا دو مرد، مى تواند تشكيل شود و معتقدند بايد براى جامعه براساس آنچه در دنيا رخ مى دهد، تصميم گرفت به طورى كه در بعضى از كشورها اين مفاسد، جنبه قانونى هم پيداكرده است كه در چنين شرايطى خانواده به عنوان هسته مركزى جامعه و ازدواج به عنوان نهاد كارآمد جامعه، تعريف شان عوض شده است.
وى افزود: شايد روزگارى نه چندان دور، سوال شود: آيا وجود نهادى در جامعه به نام خانواده ضرورت دارد يا خير؟ و اصلاً جامعه از ياخته هاى پراكنده تشكيل مى شود كه نيازى به ازدواج در بين افراد آن ضرورت ندارد؛ يعنى افراد به دلخواه خود، دو نفر، پنج نفر و يا صد نفر با هم زندگى مى كنند، بدون اين كه چيزى به نام خانواده در جامعه وجود داشته باشد. با اين زندگى ماشينى كه اين گونه پيش مى رود آيا چنين چيزهايى ممكن است يا خير؟ و آيا به صلاح زندگى اجتماعى است يا بايد مانع آن شد؟ بسيارى از صاحب نظران مى پندارند كه تحولات اجتماعى، تحولاتى جبرى است و پى گيرى ما بى فايده است.
آيت الله مصباح يزدى ادامه داد: آيا واقعاً اين طور است؟ يا اين كه مى توانيم بگوييم عوامل اختيارى مى تواند در بسيارى از تحولات اجتماعى، نقش داشته باشد و كسانى هم هستند كه مى توانند اين تحولات را رهبرى و اصلاح كرده و يا تغيير دهند. بايد نخبگان و كسانى كه براى جامعه، برنامه ريزى مى كنند، مدل هايى كه مطلوب تر و به نفع انسانيت است در نظر گرفته و سعى كنند آن ها را در جامعه پياده كنند، تا جوامع آينده، شكل بهترى به خود گرفته و انسان از سعادت بيشترى برخوردار گردد.
رييس مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) با توصيه دانش پژوهان و اساتيد حاضر در اين همايش به بهره گيرى هرچه بيشتر از ديدگاه اسلام با توجه و درك صحيح از مفاد قرآن و روايات اهل بيت (ع) در جهت پاسخ به اين گونه نظرات تأكيد كرد و اظهار داشت: بعضى از كسانى كه تحت تأثير فرهنگ خاصى قرار گرفته اند و درك شان در رجوع به آيات و روايات تغيير پيدا كرده، برخى از تحولات اجتماعى را ضرورى مى پندارند و عقيده دارند كه بايد آن ها را پذيرفت.
مى گويند: «آنچه در آيات و احاديث آمده توضيحات يا دستوراتى موقتى است و براى زمان خاصى بوده كه تاريخ مصرف آن نيز گذشته است. اين دستورات متعلق به هزار سال پيش بوده و براى زندگى امروز ما كارساز نيست. پس بايد به دنبال علم رفت، چرا كه اين دستورات، صرفاً مطالبى تاريخى است.» عده اى هم مى گويند: «ماهيت انسان، عوض شده و انسان هاى پيش از دوران مدرنيته، دوران مدرن و پست مدرن، داراى سه ماهيت كاملاً متفاوت هستند.»
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم تأكيد كرد: آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه آيا اسلام با اين نظرات موافق است يا نه؟ آيا از نظر اسلام، انسان در دوران هاى مختلف زندگى، ماهيت انسانى اش دستخوش تغييرات مى شود و تكاليف، وظايف و حقوقش تفاوت پيدا مى كند؟
وى افزود: در جواب بايد گفت كه انسان يك ماهيت است و با وجود تفاوت فراوانى كه در شكل زندگى فردى و اجتماعى پديد مى آيد، يك سلسله اصول مشترك وجود دارد كه آن ها اصول فطرى انسان هستند. اين فطرت، ثابت است و طبق فرمايش قرآن، تبديل پذير نيست و اگر روزى با پديدار شدن تحولات اجتماعى، مقرراتى پذيرفته شود كه برخلاف مقتضيات فطرى باشد و در اجماع هم به آن عمل گردد، نهايتاً به ضرر و زيان آن جامعه انسانى منجر خواهد شد.
وى تصريح كرد: ممكن است روزگارى بيايد كه خواسته ها و سليقه هاى انسان ها عوض شده و چيزى را بخواهند كه ما الان هنوز هم خلاف فطرت مى دانيم و بعيد نيست كه بر اثر تحولات اجتماعى، خواسته هاى ديگرى داشته باشند، اما آيا اين خواسته ها به نفع آن ها خواهد بود؟ آيا وقتى انسان به سيگار عادت كرد، معنايش اين است كه سيگار كشيدن حتماً به نفعش خواهد بود؟
وى ادامه داد: قرآن در مورد خانواده مى فرمايد كه اين نهاد اختصاص به زمان خاصى ندارد و از دو جنس مخالف زن و مرد، با يك رابطه عاطفى متقابل بين آن هاتشكيل مى شود. همين گرايش طبيعى و فطرى كه توأم با رفع نيازهاى فيزيولوژيكى دو طرف است، باعث مى شود، مصلحت اجتماعى يعنى واحد خانواده پديد آيد. طبيعى ترين عاملى كه بر مى تواند انسان ها را كنار هم جمع نموده و باعث به وجود آمدن اجتماع شود، همين ازدواج و نهاد خانواده است.
آيت الله مصباح يزدى با بيان اين كه يكى از مشخصه هاى انسان، اضطراب و دلهره است كه او عارض مى شود، افزود: بسيارى از فلاسفه اگزيستانسياليست از جمله ژان پل سارتر، اضطراب را يكى از مقومات انسانيت مى دانند، ولى اسلام آن را يك امر عرضى دانسته و مى گويد كه انسان بايد به طور طبيعى آرامش داشته باشد. اين در حالى است كه تجارب عالم از هر نژاد و قوم و مليتى هم نشان داده كه بهترين عاملى كه در بين دو انسان، آرامش برقرار مى كند، ازدواج است و كسانى كه ازدواج نمى كنند در اعماق دلشان، دلهره وجود دارد: در حقيقت داروى شفابخش طبيعى اضطراب، زندگى خانوادگى و پيوند يك زن و مرد است.
رييس مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) با اشاره به آيات ابتدايى سوره نساء در اهميت دادن به ازدواج و بركات خانواده، اظهار داشت: يكى از بزرگ ترين نيازهاى انسان، ازدواج است و خيلى ها فكر مى كنند نيازها تنها همان نيازهاى جسمانى است، در حالى كه نيازهاى عاطفى در انسان خيلى شديدتر از نيازهاى فيزيولوژيكى است. اگر ما خانواده را اين طور پذيرفتيم كه بر اثر عامل فطرى خدادادى، دو انسان، قراردادى مى بندند كه تابع شرايط عقلانى خاص و تابع شرايط شرعى كه مكمل عقل هم هست، اجتماعى، انسانى را به وجود مى آورند و جامعه اى كه از چنين واحدهايى تشكيل شده باشد موجب ارتباط درونى متقابل بين خانواده ها مى شود.
آيت الله مصباح يزدى در پايان سخنان خود گفت: و اين عوامل را خدا در وجود انسان براى برقرار شدن ارتباط طبيعى بين انسان ها قرار داده است و با اين پيش فرض هايى كه براساس بينش اسلامى است، نتيجه مى گيريم كه بهترين سعادت انسان ها، تقويت خانواده است.
گفتنى است، ۱۲ مقاله برگزيده از ميان ۱۲۸ مقاله رسيده به گروه روانشناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) در اين همايش يك روزه، ارايه شد. نقش هوش عاطفى در رضايت زناشويى، پيامدهاى اشتغال زوجين و آسيب شناسى مشكلات رفتارى دختران جوان در خانواده هاى محروم، از موضوعات اين تحقيقات ارايه شده بود. در يكى از مقالات پژوهشى ارايه شده در اين همايش بيان گرديد كه اعتقادات دينى زوجين با ارتباط عاطفى و سازگارى آن ها، رابطه معنادارى داشته و هر چه ميزان اين رابطه و سازگارى، عميق تر باشد، توجه و تقيد به امور دينى و مذهبى آن ها افزايش مى يابد.
استاد حوزه علميه قم با اشاره به اين كه تحولات اجتماعى تدريجاً موجب شده كه بسيارى از همين اصول مشترك، بعدها مورد ترديد و تشكيك قرار گيرد، افزود: در دوران پست مدرن، مشكل مى توان اصل ثابتى را براى خانواده تعريف كرد و در قرن اخير، مسايلى مطرح شده كه تعاريف مورد وفاق را زير سوال برده است. امروز صحبت از اين است كه خانواده با دو همجنس، يعنى دو زن يا دو مرد، مى تواند تشكيل شود و معتقدند بايد براى جامعه براساس آنچه در دنيا رخ مى دهد، تصميم گرفت به طورى كه در بعضى از كشورها اين مفاسد، جنبه قانونى هم پيداكرده است كه در چنين شرايطى خانواده به عنوان هسته مركزى جامعه و ازدواج به عنوان نهاد كارآمد جامعه، تعريف شان عوض شده است.
وى افزود: شايد روزگارى نه چندان دور، سوال شود: آيا وجود نهادى در جامعه به نام خانواده ضرورت دارد يا خير؟ و اصلاً جامعه از ياخته هاى پراكنده تشكيل مى شود كه نيازى به ازدواج در بين افراد آن ضرورت ندارد؛ يعنى افراد به دلخواه خود، دو نفر، پنج نفر و يا صد نفر با هم زندگى مى كنند، بدون اين كه چيزى به نام خانواده در جامعه وجود داشته باشد. با اين زندگى ماشينى كه اين گونه پيش مى رود آيا چنين چيزهايى ممكن است يا خير؟ و آيا به صلاح زندگى اجتماعى است يا بايد مانع آن شد؟ بسيارى از صاحب نظران مى پندارند كه تحولات اجتماعى، تحولاتى جبرى است و پى گيرى ما بى فايده است.
آيت الله مصباح يزدى ادامه داد: آيا واقعاً اين طور است؟ يا اين كه مى توانيم بگوييم عوامل اختيارى مى تواند در بسيارى از تحولات اجتماعى، نقش داشته باشد و كسانى هم هستند كه مى توانند اين تحولات را رهبرى و اصلاح كرده و يا تغيير دهند. بايد نخبگان و كسانى كه براى جامعه، برنامه ريزى مى كنند، مدل هايى كه مطلوب تر و به نفع انسانيت است در نظر گرفته و سعى كنند آن ها را در جامعه پياده كنند، تا جوامع آينده، شكل بهترى به خود گرفته و انسان از سعادت بيشترى برخوردار گردد.
رييس مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) با توصيه دانش پژوهان و اساتيد حاضر در اين همايش به بهره گيرى هرچه بيشتر از ديدگاه اسلام با توجه و درك صحيح از مفاد قرآن و روايات اهل بيت (ع) در جهت پاسخ به اين گونه نظرات تأكيد كرد و اظهار داشت: بعضى از كسانى كه تحت تأثير فرهنگ خاصى قرار گرفته اند و درك شان در رجوع به آيات و روايات تغيير پيدا كرده، برخى از تحولات اجتماعى را ضرورى مى پندارند و عقيده دارند كه بايد آن ها را پذيرفت.
مى گويند: «آنچه در آيات و احاديث آمده توضيحات يا دستوراتى موقتى است و براى زمان خاصى بوده كه تاريخ مصرف آن نيز گذشته است. اين دستورات متعلق به هزار سال پيش بوده و براى زندگى امروز ما كارساز نيست. پس بايد به دنبال علم رفت، چرا كه اين دستورات، صرفاً مطالبى تاريخى است.» عده اى هم مى گويند: «ماهيت انسان، عوض شده و انسان هاى پيش از دوران مدرنيته، دوران مدرن و پست مدرن، داراى سه ماهيت كاملاً متفاوت هستند.»
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم تأكيد كرد: آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه آيا اسلام با اين نظرات موافق است يا نه؟ آيا از نظر اسلام، انسان در دوران هاى مختلف زندگى، ماهيت انسانى اش دستخوش تغييرات مى شود و تكاليف، وظايف و حقوقش تفاوت پيدا مى كند؟
وى افزود: در جواب بايد گفت كه انسان يك ماهيت است و با وجود تفاوت فراوانى كه در شكل زندگى فردى و اجتماعى پديد مى آيد، يك سلسله اصول مشترك وجود دارد كه آن ها اصول فطرى انسان هستند. اين فطرت، ثابت است و طبق فرمايش قرآن، تبديل پذير نيست و اگر روزى با پديدار شدن تحولات اجتماعى، مقرراتى پذيرفته شود كه برخلاف مقتضيات فطرى باشد و در اجماع هم به آن عمل گردد، نهايتاً به ضرر و زيان آن جامعه انسانى منجر خواهد شد.
وى تصريح كرد: ممكن است روزگارى بيايد كه خواسته ها و سليقه هاى انسان ها عوض شده و چيزى را بخواهند كه ما الان هنوز هم خلاف فطرت مى دانيم و بعيد نيست كه بر اثر تحولات اجتماعى، خواسته هاى ديگرى داشته باشند، اما آيا اين خواسته ها به نفع آن ها خواهد بود؟ آيا وقتى انسان به سيگار عادت كرد، معنايش اين است كه سيگار كشيدن حتماً به نفعش خواهد بود؟
وى ادامه داد: قرآن در مورد خانواده مى فرمايد كه اين نهاد اختصاص به زمان خاصى ندارد و از دو جنس مخالف زن و مرد، با يك رابطه عاطفى متقابل بين آن هاتشكيل مى شود. همين گرايش طبيعى و فطرى كه توأم با رفع نيازهاى فيزيولوژيكى دو طرف است، باعث مى شود، مصلحت اجتماعى يعنى واحد خانواده پديد آيد. طبيعى ترين عاملى كه بر مى تواند انسان ها را كنار هم جمع نموده و باعث به وجود آمدن اجتماع شود، همين ازدواج و نهاد خانواده است.
آيت الله مصباح يزدى با بيان اين كه يكى از مشخصه هاى انسان، اضطراب و دلهره است كه او عارض مى شود، افزود: بسيارى از فلاسفه اگزيستانسياليست از جمله ژان پل سارتر، اضطراب را يكى از مقومات انسانيت مى دانند، ولى اسلام آن را يك امر عرضى دانسته و مى گويد كه انسان بايد به طور طبيعى آرامش داشته باشد. اين در حالى است كه تجارب عالم از هر نژاد و قوم و مليتى هم نشان داده كه بهترين عاملى كه در بين دو انسان، آرامش برقرار مى كند، ازدواج است و كسانى كه ازدواج نمى كنند در اعماق دلشان، دلهره وجود دارد: در حقيقت داروى شفابخش طبيعى اضطراب، زندگى خانوادگى و پيوند يك زن و مرد است.
رييس مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) با اشاره به آيات ابتدايى سوره نساء در اهميت دادن به ازدواج و بركات خانواده، اظهار داشت: يكى از بزرگ ترين نيازهاى انسان، ازدواج است و خيلى ها فكر مى كنند نيازها تنها همان نيازهاى جسمانى است، در حالى كه نيازهاى عاطفى در انسان خيلى شديدتر از نيازهاى فيزيولوژيكى است. اگر ما خانواده را اين طور پذيرفتيم كه بر اثر عامل فطرى خدادادى، دو انسان، قراردادى مى بندند كه تابع شرايط عقلانى خاص و تابع شرايط شرعى كه مكمل عقل هم هست، اجتماعى، انسانى را به وجود مى آورند و جامعه اى كه از چنين واحدهايى تشكيل شده باشد موجب ارتباط درونى متقابل بين خانواده ها مى شود.
آيت الله مصباح يزدى در پايان سخنان خود گفت: و اين عوامل را خدا در وجود انسان براى برقرار شدن ارتباط طبيعى بين انسان ها قرار داده است و با اين پيش فرض هايى كه براساس بينش اسلامى است، نتيجه مى گيريم كه بهترين سعادت انسان ها، تقويت خانواده است.
گفتنى است، ۱۲ مقاله برگزيده از ميان ۱۲۸ مقاله رسيده به گروه روانشناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) در اين همايش يك روزه، ارايه شد. نقش هوش عاطفى در رضايت زناشويى، پيامدهاى اشتغال زوجين و آسيب شناسى مشكلات رفتارى دختران جوان در خانواده هاى محروم، از موضوعات اين تحقيقات ارايه شده بود. در يكى از مقالات پژوهشى ارايه شده در اين همايش بيان گرديد كه اعتقادات دينى زوجين با ارتباط عاطفى و سازگارى آن ها، رابطه معنادارى داشته و هر چه ميزان اين رابطه و سازگارى، عميق تر باشد، توجه و تقيد به امور دينى و مذهبى آن ها افزايش مى يابد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}